فصل هيجدهم
خانه خدا و چگونگى دعا
مولود كعبه و تربيت شده رسول خدا .حضرت على ـ عليه السلام ـ مىفرمايد :
« نمىبينيد خداى سبحان پيشينيان از آدم ـ عليه السلام ـ تا پسينيان از
اين عالم را آزموده ـ به حرمت نهادن ـ سنگهايى بى زيان و سود كه نمىبينند و
نمىتوانند بشنوند . . . و اگر خداى سبحان مىخواست خانه با
حرمت و عبادتگاه با عظمت خود را ميان باغستانها نهد و جويبار در زمين نرم و
هموار . . . » . ترجمه از : نهج البلاغه ؛
خطبه 192 .
در حديثى قدسى از قول خداوند آمده است : « نا جَليسُ مَنْ ذَكَرَنى . . . » « من همنشين هر آن كسى هستم كه مرا ياد كند » . اصول كافى : كتاب7 ، باب 21 ، حديث 4 .
خانه خدا و چگونگى دعا
مريم كوچولو وقتى ديد خانم معلم به سؤال او توجه كرده و با او صحبت مىكند ، خوشحال شد و در حالى كه سعى مىكرد مثل بزرگترها با دقت و شمرده صحبت كند .
پرسيد : « پس چرا مىگويند كعبه خانه خدا و قبله مسلمانان است ؟ »
خانم معلم گفت : « براى اينكه همه مسلمانان در هر كجاى جهان كه هستند ، وقت نماز خواندن ـ چه نماز جماعت و چه نماز به تنهايى ـ همه به يك جهت توجه كنند و با اين كار متحد شوند و دلشان قوى شود .
مسلمانان به حج مىروند تا بعضى از شعائر را بجا آورند ، به ياد خدا و روز قيامت و محشر باشند . اين كارها را از روى اختيار انجام مىدهند . اگر دور خانهاى ـ كه از سنگ ساخته شده ـ مىچرخند و طواف مىكنند ، براى اين است كه خدا خواسته آنان را امتحان كند . وقتى خدايى داريم ، بايد به دستورات او عمل كنيم .
همچنين وقتى گروهى از مسلمانان از همه كشورها در يك جا جمع مىشوند ، تبادل فكرى انجام مىدهند ؛ از مشكلات همديگر آگاه مىشوند و سعى مىكنند تا آنها را برطرف كنند و از كفار و مشركان اعلام برائت و بيزارى مىكنند .
و نيز وقتى همه براى عبادت : نماز و دعا به يك قبله و يك طرف توجه مىكنند ، تمركز فكرى پيدا مىكنند » .
خانم معلم بعد از اين توضيحات گفت : « دخترم ! روشن شد ؟ »
مريم كوچولو كه از جواب دادن خانم معلم به سؤالش خيلى خوشحال شده بود و در دلش احساس شجاعت مىكرد ، با صحبتهاى خانم معلم فكرش كمى باز شد و با اعتماد بيشترى از او پرسيد :
« خب ! حالا ، آيا خدا به ما نزديك است تا وقت دعا كردن ، آهسته با او حرف بزنيم يا اينكه از ما دور است و بايد با صداى بلند با او حرف بزنيم ؟ »
همه تعجب كردند كه اين دختر كوچك سؤالى كه نسبت به سن او عجيب است ، مىپرسد .
خانم معلم گفت : « ماشاءاللَّه به شما دختر با هوش و فهميده ! الآن برايت توضيح مىدهم . خداى متعال به همه چيز و همه كس نزديك است و همه صداها حتى سخن دل ما را مىشنود . به همه چيز دانا و بر هر كارى تواناست . همچنين ملائكه ، همه كارها و حرفهاى ما در اين دنيا را ضبط مىكنند و آنها را در روز قيامت مانند يك فيلم به ما نشان مىدهند تا هر كس پاداش يا سزاى كارهاى خود را ببيند » .
بعد خانم معلم دفتر خود را كه قبلاً از روى آن مىخواند ، باز كرد و گفت : « اين مطالبى كه مىگويم را اگر مىخواهيد بنويسيد ! آيه :
« وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها اِلّا هُو » را شما بلديد . (انعام 6 : 59) ، آيهاى است كه در نماز غفيله بين نماز مغرب و عشا مىخوانيم
و خداوند مىفرمايد : « وَ أَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَروا بِهِ إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدور » .
« و گفتارتان را پنهان كنيد يا آنرا آشكار كنيد به تحقيق او به حقيقت سينهها آگاه است »(ملك67: 13).
حالا ترجمه چند جمله از سخنان امام على ـ عليه السلام ـ را بنويسد :
« به درستى كه بر خداوند سبحان و تعالى آنچه را بندگان در شب و روز كسب مىكنند ، مخفى نمىماند ، به كار ايشان لطيف و آگاه است و علم او به آن احاطه دارد ؛ اعضاى شما گواهان اويند و جوارح شما لشكرهاى او و ضماير شما چشمهاى او و خلوتهاى شما عيان و آشكار اوست ». نهج البلاغه خطبه 199.
خانم معلم بعد از خواندن ترجمه نهج البلاغه اين آيه را خواند :
« قُلِ ادْعُو اللَّهَ اَوِ ادْعُوا الرَّحمانَ أَيّاً ما تَدْعوا فَلَهُ الأَْسْماءُ الْحُسنى وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِكَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَيْنَ ذلِكَ سَبيلاً » .
« بخوانيد خدا را يا بخوانيد بخشنده را ، هر كدام را بخوانيد ؛ پس براى او نامهاى نيكو است و نمازت را بلند نخوان و آنرا آهسته [ نيز ] مكن ، ميان اين دو راهى بجو » (اسراء 17: 110 ) .
خانم معلم بعد از ترجمه اين آيه گفت : « دخترم ! متوجه شدى ؟ » .
مريم اجازه گرفت و گفت : « اسماى حسناى خدا به غير از اللَّه و رب چيست ؟ و اينكه ما بايد چطور دعا كنيم؟»
همه حتى خود خانم معلم از سؤالهاى جالب مريم تعجب كردند . خانم معلم مثل اينكه با آدم بزرگى صحبت مىكند ، محترمانهتر نشست و گفت :
« خداوند متعال هم در قرآن و هم براى دعا كردن اسماى حسناى زيادى دارد . « خدا » به زبان فارسى است ولى در قرآن « اللَّه » است . « ربّ » يعنى پروردگار ؛ « رحمان » يعنى بخشاينده ؛ « رحيم » يعنى مهربان . خدا اسمهاى زيادى دارد ، در قرآن حدود 138 نام براى خداوند ذكر شده ؛ در دعاى مجير حدود 188 نام و در دعاى جوشن كبير ( 1000 ) هزار نام براى خدا آمده است » .
سپس ادامه داد : « در كتاب توحيد ، شيخ صدوق (ره) از امام صادق ـ عليه السلام ـ و آن حضرت از پدران خود چنين روايت كرده است كه : رسول خدا ـ صلى اللَّه عليه و آله و سلم ـ فرمود : براى خداوند تبارك و تعالى 99 اسم يعنى صد منهاى يك اسم است ؛ هر كه آنها را شمارش كند ، وارد بهشت خواهد شد » .
سپس خانم معلم اين اسمها را براى دخترها خواند و آنها نوشتند .( كه نامهاي خدا در صفحه آخر اين كتاب آمده است اينها نوشتند ) .
خانم معلم نگاهى به ساعت مسجد ـ كه بسمت راست او به ديوار آويزان بود ـ كرد ، و گفت :
« خب ! نيم ساعت به اذان مانده ، هر كس مىخواهد نماز بخواند و وضو دارد ، بماند و آنانى هم كه وضو ندارند ، مىتوانند بروند وضو بگيرند » .